جوک های سری 11:
آقای دست و دلباز یه موز می خوره تا یه هفته دستشویی نمی ره!
پدر: «پسرم! هر وقت مرا عصبانی میکنی، یکی از موهایم سفید میشود.»
پسر: «حالا فهمیدم که چرا پدر بزرگ همه موهایش سفید است!»
به حیف نون می گن بنزین سوپر می زنی؟ می گه: نه خانواده تو ماشین نشسته.
حیف نون داشت سخنرانی می کرد که: هر کس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت، زن خود را دید. هول کرد و گفت: البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش!
حیف نون می ره بالای پل عابر پیاده می گه خوب من خر، من نفهم، آخه مگه شما این جا رودخونه می بینید که پل زدید؟
از حیف نون می پرسن چرا نمازت رو بدون وضو خوندی؟ می گه آخه می خواستم خدا رو غافلگیر کنم.
حیف نون راننده اتوبوس بوده بعد یه مدت راننده مینی بوس می شه... می بینند که هیچی پول در نمیاره... پیگیر می شن می بینن که پولها رو پاره می کنه!
دانش آموز: «آقا! من هر کاری کردم نتوانستم مطلبی را که زیر ورقهام نوشته بودید بخوانم.»
معلم: «حواست کجاست؟ نوشته بودم «خوش خط بنویس!»
گربهای در کمین موشی نشسته بود. موش هم فهمیده بود و از لانه خارج نمیشد. پس از چند لحظه، موش صدای موش دیگری را شنید که میگفت: «بیا بیرون. گربه رفت.» موش از لانه بیرون آمد و گرفتار گربه شد. گربه هم زیر لب گفت: «این است فایده دانستن زبان خارجی!»
حیف نون زنش دو قلو می زاد. به دکتره می گه: دکتر! ارزون حساب کن جفتشو ببرم!
یک فیلسوف آلمانی می گوید: انسان موجود عجیبی است! اگر به او بگویید در آسمان خدا، یک صد میلیارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد بی چون و چرا می پذیرد. اما اگر در پارکی ببیند روی نیمکتی نوشته اند: رنگی نشوید، فورا انگشت خود را به نیمکت می کشد تا مطمئن شود.
روش دفع انگل: 3 روز چای و بیسکویت می خوری روز چهارم فقط چای. کرمه میاد بیرون می گه: پس بیسکویت کو؟
حیف نون می ره دستشویی و در می زنه. یه عربه می گه: اهم... حیف نون میگه: حالا اسمت چیه؟ عربه می گه: محمد حسن خلیل. حیف نون میگه: ای پدرسوختهها، سه تایی رفتین توالت؟
حیف نون رو برق سه فاز میگیره پرت میکنه، بلند می شه می گه: اگه مردی یه فاز یه فاز بیا جلو!
آبادانیه می ره تهرون سوار اتوبوس می شه، به راننده بلیط می ده، راننده می گه آقا این بلیط مال آبادانه! آبادانیه می گه: کوکا چیشتو خوب باز کن! روش نوشته آبادان و حومه!
حیف نون یه بار می ره مشهد، دو بار هم می ره قم. دوستاش بهش می گن مش قمقمه!
حیف نون بعد از سی سال کچل بودن، می ره مو می کاره، دو روز بعدش تو قرعه کشی بانک حج واجب برنده می شه.
جوک های سری 9 و 10 | جوک های سری 12 |